درمان روانشناختی اختلال های خوردن

داروهای ضد افسردگی در برخی از افراد مبتلا به اختلالهای خوردن تجویز می شوند و گاهی نیز مفید واقع شده اند.
اغلب متخصصان بالینی موافقند که روان درمانی جهت اختلالهای خوردن، حتی برای افرادی که داروهای ضد افسردگی مصرف می کنند، ضروری است. درمانهای شناختی – رفتاری برای اختلالهای خوردن به ویژه پرخوری عصبی، موثرند. این درمان ها به بیماران می آموزند محرکهای محیطی پر خوری را شناسایی کنند، غذاهای نگران کننده را وارد رژیم خود کنند اما مقدار خوردن آنها را کنترل نمایند، و شناختهای تحریف شده خود درباره مصرف غذا ، وزن و هیکل را شناسایی کنند و آنها را تغییر دهند. یک بررسی معلوم کرد 56 درصد بیماران مبتلا به جوع در پایان درمان شناختی – رفتاری ، پر خوری و پاکسازی را متوقف کردند.
خانواده درمانی نیز معمولا برای بی اشتهایی توصیه می شود. متاسفانه، خانواده هایی که یک عضو بی اشتها دارند، تا وقتی که بی اشتهایی به نقطه بحرانی نرسیده باشد و او به طرز خطرناکی بیمار نشده باشد، جهت درمان اقدام نمی کنند . ممکن است برای تثبیت سلامتی بیمار بی اشتها، بستری کردن او لازم باشد . حتی در این حالت نیز برخی بیماران بی اشتها اظهار می دارند که آنها مشکلی ندارند و تقریبا 30 درصد آنها از درمان خودداری می کنند. بدیهی است که تغذیه اجباری بیمار بی اشتها در بیمارستان می تواند به خودگردانی(کنترل کامل رفتارهای خود بدون دخالت دیگران) که از بی اشتهایی وی حمایت می کند ضربه وارد آورد.  ممکن است خانواده نیز قبول نداشته باشد که اشکالی در خانواده  وجود دارد و معتقد باشد که تنها مشکل آنها وجود بیمار بی اشتهاست . بنا بر این ، بی اشتهایی اختلالی است که به سختی می توان آن را درمان کرد.
متخصصان بالینی و پژوهشگران همچنان در جستجوی  ترکیبات دارو و درمانهای روان شناختی هستند که بیش از همه موثر واقع شوند.
 
بر گرفته از آسیب شناسی روانی، نوشته روزنهان و سلیگمن، ترجمه یحیی سید محمدی